سیستم آموزشی کشور
جای چه درسهایی در نظام آموزشوپروش ما خالی است؟
یکی از چالشهای مهم سیستم آموزشوپرورش کشور، درسها و مطالب حجیمی است که بچهها در مدرسه میخوانند. مطالبی که به آنها نفعی نمیرساند و فقط در ذهن آنها انباشت میشود.
برای اینکه نظام آموزش و پرورش ما بهتر عمل کند، باید از حجم این مطالب کم شود و به جای آن، درسها و مهارتهایی آموزش داده شوند که به درد زندگی بچهها بخورد. در ادامه پیشنهادهایی برای بهبود عملکرد آموزشوپرورش میآوریم که در بیانات مقام معظم رهبری و اسناد برنامه درسی کشور آمده است.
مثلا در خیلی از مدارس دنیا مثل ژاپن، کارهای مدرسه مثل نظافت یا سرو غذا به خود بچهها سپرده میشود. این کار علاوه بر اینکه مهارت تعاون و همکاری بچهها را تقویت میکند، به بالا رفتن حس مسئولیتپذیری آنها هم کمک میکند. بچهها در جریان همین کارها به ضرورت نظم پی میبرند و یاد میگیرند نظم را رعایت کنند.
کودکان ما نیاز دارند از کودکی سبک زندگی اسلامی را یاد بگیرند. چیزهایی که در کتابهای درس نمیآید یا اگر بیاید، خواندن آن به تنهایی کفایت نمیکند. برای همین محیط مدرسه و معلمان بهترین الگو برای یادگیری این ارزشها هستند.
مثلا اگر میخواهیم احترام را به بچهها آموزش دهیم، این احترام اول از همه باید در رفتار معلم، ناظم و مدیر دربرابر دانشآموزان نمود داشته باشد یا اگر میخواهیم نظم را به بچهها یاد بدهیم، اول از همه برنامه های مدرسه و کادر آن باید منظم باشد.
بچهها باید در مدرسه یاد بگیرند که برای حرفشان دلیل بیاورند و اگر در گفتوگو متوجه شدند دلیلشان کافی نیست، شجاعت تجدید نظر داشته باشند و اگر در کودکی به این مهارت دست پیدا نکنند، در بزرگسالی برای اثبات حرفشان درست یا غلط به جای گفتوگو، کلکل میکنند! علاوه بر گفتوگو، در تفکر و انتخاب کردن هم دچار مشکل میشوند.
درحالیکه ممکن است کودکی در ریاضی موفق نباشد؛ اما استعداد فوقالعادهای در کارهای هنری داشته باشد. یا شاید در فیزیک خوب عمل نکند؛ اما در زبانآموزی استعداد داشته باشد. وقتی به استعداد بچهها این شکلی نگاه کنیم، دیگر به هیچ کودک و نوجوانی برچسب شاگرد ضعیف یا تنبل نمیزنیم.
باید به کودکان اجازه بدهیم به قومیت و زبان خودشان در چهارچوب وطن افتخار کنند. بتوانند کماکان در مدرسه لباس محلی بپوشند و با فرهنگ غنی منطقه خود آشنا شوند. این احترام قائل شدن به فرهنگ قومی و محلی، حتی حسن وطندوستی آنها را هم میتواند تقویت کند.
در زمانهای که بچهها پیش از ورود به مدرسه توسط رسانهها آموزش میبینند، سواد رسانه باید از کلاس اول ابتدایی یا حتی پیش از آن تدریس شود.
آموزش کار گروهی و نظم
یکی از مهارتهایی که باید از کودکی تمرین شود، مهات کار گروهی است که این امر با پشت نیمکت نشستن و حفظ کردن دروس حاصل نمیشود. بچهها باید از همان سالهای اول ابتدایی، کار گروهی را تمرین کنند.مثلا در خیلی از مدارس دنیا مثل ژاپن، کارهای مدرسه مثل نظافت یا سرو غذا به خود بچهها سپرده میشود. این کار علاوه بر اینکه مهارت تعاون و همکاری بچهها را تقویت میکند، به بالا رفتن حس مسئولیتپذیری آنها هم کمک میکند. بچهها در جریان همین کارها به ضرورت نظم پی میبرند و یاد میگیرند نظم را رعایت کنند.
آموزش سبک زندگی
در زمانهای که بچهها پیش از ورود به مدرسه توسط رسانهها آموزش میبینند، سواد رسانه باید از کلاس اول ابتدایی یا حتی پیش از آن تدریس شود.
مثلا اگر میخواهیم احترام را به بچهها آموزش دهیم، این احترام اول از همه باید در رفتار معلم، ناظم و مدیر دربرابر دانشآموزان نمود داشته باشد یا اگر میخواهیم نظم را به بچهها یاد بدهیم، اول از همه برنامه های مدرسه و کادر آن باید منظم باشد.
تفکرگرایی به جای حافظهگرایی
یکی از مهمترین ضعفهای سیستم آموزشی ما توجه زیاد بر متن و حفظ آن است. متاسفانه این مطالب حفظشده خیلی زود فراموش هم میشوند. به جای آن، روش آموزشی باید به سمت تفکرمحوری برود.بچهها باید در مدرسه یاد بگیرند که برای حرفشان دلیل بیاورند و اگر در گفتوگو متوجه شدند دلیلشان کافی نیست، شجاعت تجدید نظر داشته باشند و اگر در کودکی به این مهارت دست پیدا نکنند، در بزرگسالی برای اثبات حرفشان درست یا غلط به جای گفتوگو، کلکل میکنند! علاوه بر گفتوگو، در تفکر و انتخاب کردن هم دچار مشکل میشوند.
در نظر گرفتن استعدادهای فردی
دانشآموز خوب برای سیستم سنتی آموزش ما، دانشآموزی است که ریاضیاش بهتر باشد! دروسی مثل ریاضی و فیزیک در صدر اهمیت برای مدارس و حتی خانوادهها هستند و استعداد بچهها را با این متر اندازه میگیرند. حتی تا چند سال پیش، رشتههایی مثل علوم انسانی یا رشتههای هنرستانی رتبهای پایینتر از ریاضیفیزیک و تجربی داشتند.درحالیکه ممکن است کودکی در ریاضی موفق نباشد؛ اما استعداد فوقالعادهای در کارهای هنری داشته باشد. یا شاید در فیزیک خوب عمل نکند؛ اما در زبانآموزی استعداد داشته باشد. وقتی به استعداد بچهها این شکلی نگاه کنیم، دیگر به هیچ کودک و نوجوانی برچسب شاگرد ضعیف یا تنبل نمیزنیم.
توجه به تفاوتهای قومی و اقلیمی
ایران کشوری است پر از اقلیمها و قومیتها و زبانهای مختلف که نظام آموزشوپرورش ما گاهی با بیسلیقگی با این گوناگونی رفتار میکند. حتی خیلی از بچهها که زبان متفاوتی دارند در کلاس اول دچار مشکل میشود؛ چون معلمشان زبان اول آنها را بلد نیست.باید به کودکان اجازه بدهیم به قومیت و زبان خودشان در چهارچوب وطن افتخار کنند. بتوانند کماکان در مدرسه لباس محلی بپوشند و با فرهنگ غنی منطقه خود آشنا شوند. این احترام قائل شدن به فرهنگ قومی و محلی، حتی حسن وطندوستی آنها را هم میتواند تقویت کند.
توجه به نقش آموزشی رسانه
رسانه غالبا پیامش را سریعتر و جذابتر به کودکان میرساند؛ پس رسالت جدیدی که برعهده نظام آموزشوپرورش است، توجه به این نقش آموزشی رسانه است. مهار آثار منفی و استفاده از آثار مثبت آن، فقط با آموزش سواد رسانهای و تفکر انتقادی امکانپذیر است؛ البته در سالهای اخیر، یک کتاب سواد رسانه به دروس بچههای کلاس دهمی اضافه شده است؛ اما هم این کتاب به تنهایی کافی نیست هم این مقطع خیلی برای آموزش سواد رسانه دیر است.در زمانهای که بچهها پیش از ورود به مدرسه توسط رسانهها آموزش میبینند، سواد رسانه باید از کلاس اول ابتدایی یا حتی پیش از آن تدریس شود.
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .